منبع: خبرگزاری مهر: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی به عنوان وارث دو سازمان نشر «بنگاه ترجمه و نشر کتاب» و «شرکت انتشارات فرانکلین» (و سازمان کتابهای جیبی) از تاریخی غنی و مهم نه تنها در صنعت نشر کشور بلکه در تاریخ معاصر فرهنگ ایران برخوردار است. موزه تاریخی که سوخت
«بنگاه ترجمه و نشر کتاب» و «شرکت انتشارات فرانکلین» از جمله ناشران حرفهای به معنای واقعی کلمه بودند. بسیاری از نخبگان فرهنگ معاصر ایران با این دو نشر همکاری داشتهاند. نگاهی به عناوین کتابهای منتشر شده در این دو نشر و همچنین کیفیت و دیزاین کتابها خود گویای تفاوت سطح کاری این دو انتشارات با ناشران دیگر است.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران «بنگاه ترجمه و نشر کتاب» زیرنظر نهادهای انقلابی قرار گرفت و در نهایت در ابتدای دهه ۶۰ به شرکت انتشارات علمی و فرهنگی تغییر نام داد. همچنین انتشارات فرانکلین که پس از انقلاب به «سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی» تغییر نام داده بود، از دهه ۷۰ در شرکت انتشارات علمی و فرهنگی ادغام شد. به طور کل انتشارات علمی و فرهنگی پس از پیروزی انقلاب نیز تحولات مهمی را پشت سر گذاشته و منابع مهم فرهنگی و عقیدتی را منتشر کرده است. کتابهای این انتشارات – پیش و پس از انقلاب اسلامی ایران – مهمترین منابع مطالعاتی پیرامون فرهنگ و اندیشه در جهان، ایران و تاریخ تمدن اسلامی است.
مدیر انتشارات علمی و فرهنگی درباره پیشینه ایده راه اندازی موزه و مرکز اسناد این انتشارات گفت; آنچه از اسناد به دست میآید سال ۱۳۶۹ آقای هرمز همایونپور به آقای علی خانی جزنی مدیرعامل وقت انتشارات رهنمود میدهد که از گردآور کتابهای منتشر شده در بنگاه ترجمه و نشر کتاب و انتشارات فرانکلین، آرشیوی تهیه شود. این رهنمود تایید شده و کتابخانه جمع و جوری در مجموعه شکل میگیرد.
وی افزود: آرشیو کتابخانهای انتشارات علمیوفرهنگی از آن همان تاریخ است.
در دهه ۷۰ و در دوران مدیریت آقای بهروز صحابه پیشه طراحی و تبدیل طبقه دوم انتشارات علمی و فرهنگی به کتابخانه سپریدن میشود. در همان سالها آقای صحابه به تیمی ماموریت میدهد الی از بازار غیررسمی کتاب، از تمامی کتابهای انتشارات فرانکلین، بنگاه ترجمه و نشر کتاب و وانگهی سازمان کتابهای جیبی و هر بنیاد دیگری که از ادغام آنها انتشارات علمی و فرهنگی تشکیل شده، از یک تا هر شمار نسخهای که میتوانند تعبيه کنند. این تیم آغاز به جمعآوری کتابهایی میکنند که خاصیت آرشیوی داشته است. وانگهی کتابهای مرجع نشرهای دیگر هم تعبيه میشود. در هر صورت طبقه دوم انتشارات متعلق به تاریخ تبدیل به کتابخانه شده و به عنوان واحدی زیر انتشارات سازوکار کتابخانهای پیدا میکند با چند نفر کارمند و کتابدار. این کتابخانه لغایت سال ۱۳۹۵ پرکار بوده است.
مدیر انتشارات علمی و فرهنگی در تقسیم دیگری از این گفتوگو; ماجرای اضمحلال کتابخانه علمی و فرهنگی را چنین داستان کرد: روز اولی که به عنوان مدیرعامل معارفه شدم به همگی واحدهای انتشارات تمرد کرده و از همگی همکاران خواستم که باهم گفتوگوی مفصلی داشته باشیم. در آن روزها متوجه شدم که برخی از کارکنان صحبتهای شگفت و خاصی از یک رخداد در نشر میکنند و آن از دست رفتن آرشیو و آن کتابخانه غنی است.موزه تاریخی که سوخت
بخشی از اسناد را نتوانستیم احیا کنیم
رضایی در بخش دیگری از این گفتوگو به قابل احیا نبودن بخشی از اسنادی که در دوره مدیریت قبل به استخر مجموعه کتیبه منتقل شده بودند، اشاره کرد و ادامه داد: ما بدون اینکه عدد دقیقی از میزان اسناد را در اختیار داشته باشیم شروع به جمع آوری اسناد دورههای مختلف کردیم. اسناد به دست آمده دسته بندی و طبقه بندی شدند. بخشی از اسنادی که در استخر کتیبه نگهداری میشدند قابلیت احیا را نداشتند چون بر اثر برف و باران از بین رفته بودند.
اما خوشبختانه پروندههای کتابها که در دو سه اتاق طبقه منفی یک روی هم تلنبار شده بود و نظمی نداشت، مرتب و دسته بندی شدند. میتوانم بگویم که در این شرایط کرونایی همکاران ما مجاهدت کردند و بیش از ۳۰۰ هزار سند از مکاتبات و موارد مرتبط به ۵۰۰۰ پروندههای کتاب در دورههای قبل و پس از انقلاب که کلاً ۶۷ سال را دربر میگرفت، طبقه بندی و دیجیتال شد.
مدیر انتشارات علمی و فرهنگی به ضعف آرشیوسازی منابع و اسناد در ایران نیز اشاره کرد و گفت:
اصولاً بسیاری از مدیران اهل دردسر نیستند و حال چندانی برای کار کردن ندارند; به همین دلیل هم نسبت به مسئله آرشیو همیشه بیتفاوت بودهاند; که البته این را میتوان به فال نیک هم گرفت. در گفتوگو با مدیران انتشارات در دوران اصلاحات و برخی از اعضای هیات امنا و هیات مدیره در آن دوره، برایم مشخص شد که آنها هیچ اطلاعی از اسناد نداشتهاند، در صورتی که این اسناد از نظر فرهنگی و تاریخ فرهنگ معاصر ایران از اهمیت بسزایی برخوردارند.
وی افزود: جستوجوی در اسناد ما را به منابع مهمی هم رساند; به عنوان مثال فایلهای کمنظیری را در آرشیو دیداری و شنیداری پیدا کردیم که از جمله آنها میتوان به دورههای آموزشی دهه ۷۰ و پیشتر از آن اشاره کنم که با تدریس بزرگانی چون مرحوم سیدجعفر شهیدی، کامران فانی، بهاءالدین خرمشاهی و… برای افراد شاغل در انتشارات و حتی اعضای هیات مدیره برگزار شد. تمام فایلهای صوتی این دورهها وجود دارد. موزه تاریخی که سوخت
همچنین ما به عکسها و اسلایدهای بسیاری از پیش و پس از انقلاب رسیدیم; که برخیشان توضیح چندانی به همراه ندارند، اما تاریخ این عکسها و اسلایدها; اکثراً معلوم است و به نظر میرسد که این پروژه های عکاسی، فراتر از عکاسی برای کتابها از خوش ذوقیهای همایون صنعتی زاده بوده است. صنعتی زاده بجز عکاسی طبیعت از مناطق مختلف ایران نیز عکاسی کرده بود که همه آنها جذاب است و هنوز هم هیچ جایی این عکسها منتشر نشدهاند. اسلایدهایی هم وجود داشت که از بین نرفتن آنها تنها لطف خدا بوده، چرا که در شرایط غیر استاندارد و نامناسبی نگهداری میشدند.
منبع: خبرگزاری مهر
مرتبط: